حسین جونحسین جون، تا این لحظه: 11 سال و 22 روز سن داره

عزیز دل آجی

قاصدک 12

پسملی، یادته گفتم مامان می گه باید اسمت "حسن" باشه کوتاهم نمیاد؟ حالا به خاطر حرف خاله محترم (خاله ی بابایی) تصمیمش عوض شده و قبول کرده اسمت "حسین" باشه. آخه خاله محترم سر سجاد هم این اسم رو پیشنهاد کرده بود؛ ولی ما گذاشتیم سجاد! دلیل دیگه اش هم اینه که خود خاله بچه دار نمی شه و به همین خاطر هم دوست داره حداقل اسم بچه ی قندعسل آجیش، به انتخاب اون، حسین باشه. (مامان جون به بابایی می گه قندعسل) اسم قشنگیه مگه نه؟ به قول عمه مهری، کربلامونم کامل می شه!!! ...
8 دی 1391

قاصدک 11

داداشی، قبلا داداش سجاد گفته بود اگه پسر شدی تو اتاق اون بخوابی، اگه دخمل شدی تو اتاق من. اما حالا (طبق معمول) زده زیر حرفش. البته داداشی خیلی خصوصیات خوب داره ها!  
5 دی 1391

قاصدک 10

آقاگل، واقعا معذرت می خوام به خاطر این که این همه مدت برات پیام نذاشتم. آخه واقعا درگیر بودم. و این که مطلب خیلی جالبی مد نظرم نیود. اگه (بعدها) یه سری به وب خودم ( soore-tamasha.blogfa.com ) بزنی، متوجه می شی که تو این مدت حتی وب خودمم آپ نکردم. حالا بگو چی شد که تصمیم گرفتم با وجود این همه مشکل (اینترنت dial-up ، درس و مدرسه، کارای خونه و ...) اومدم نشستم پای رایانه! تازه من هنوز لباسای مدرسه ام رو هم عوض نکردم!!! دلیلش یه خبر بود. یه خبر درمورد تو. بالاخره فهمیدیم جنسیتت رو. همونی که من می خواستم. یه گل پسر مامانی   ...
3 دی 1391
1